آخرین سونوی دختر گلم
سلام عسل مامان روز سه شنبه 90/12/16 صبح ساعت 10 وقت سونوگرافی داشتیم...با مامان سهیلا راهی شدیم ساعت 9 حرکت کردیم و ساعت 10 اونجا بودیم خیلی شلوغ بود دختر گلم ساعت 12 نوبتمون شد! خیلی دلم برات تنگ شده بود ... انتظار دیدنتو می کشیدم! وقتی روی تخت خوابیدم قلبم تند تند میزد دلم داشت ضعف می رفت تا روی ماهتو ببینم! وقت خانم دکتر پروپ سونو رو گذاشت رو دلم ... احساس میکردم رو ابرام... خیلی بزرگ شده بودی عزیز دلم...خانم دکتر گفت وزنت بین 2700 تا 2800 شده! بعد صدای قلب نازنینتو شنیدم کلی دلم باز شد! بعد مامان سهیلا رو صدا کردن اومد تو ... وقتی صورت ماهتو دید کلی قربون صدقت رفت! وقتی از دکتر اومدیم بیرون به بابایی زنگ زدم همه چی رو توضیح...
نویسنده :
مامان و بابا
10:52